دوستم داشته باش ، بادها دلتنگ اند
دست ها بیهوده ،چشم ها بی رنگ اند
دوستم داشته باش ، شهر ها می لرزند
برگ ها میسوزند ، یاد ها میگندند
باز شو تا پرواز ، سبز شو از آواز
آشتی کن با رنگ ، عشق بازی با ساز
دوستم داشته باش ، عطر ها در راهند
دوستت دارم ها ، آه ،چه کوتاهند . !
شهریار قنبری
چی شده که زندگی افتاده رو دور تند و هیچ کدوم نمیفهمیم با این سرعت کجا داریم میریم ؟!
کاش یه کم آروم بگیریم ، یه کم آهسته تر راه بریم و بیشتر ببینیم !
کِیف کنیم از نگاه کردن به همه چیزهای قشنگی که هستن برای دیده شدن !
تمرین کنیم گاهی لاکپشت وار حرکت کنیم ، شاید رسیدم آخر خط مسابقه و متوجه شدیم هیچ خبری نبوده !!
پ .ن : این همه پروانه کجا بودن تا حالا ؟!
پ .ن : یادم بمونه !
گفت : نمیدونم اینجور وقتا چی باید بگم ولی فقط میدونم یاد میگیری کنار بیای .
گفتم :
میدونی چیه ؟!
غمای این مدلی که واقعا داغ میشن رو قلبت ، نمیرن .
فقط بعد از یه مدت انگار تو با درد و سوزش همیشگی این داغ کنار میای ، بودنش برات طبیعی و همیشگی میشه !
تا وقتی قلبت بزنه اون داغ سرجاش هست ، تو پوست کلف تر میشی و آستانه تحمل دردت بالاتر میره ، همین . !
درباره این سایت