دوستم داشته باش ، بادها دلتنگ اند

دست ها بیهوده ،چشم ها بی رنگ اند

دوستم داشته باش ، شهر ها می لرزند

برگ ها میسوزند ، یاد ها میگندند

 

باز شو تا پرواز ، سبز شو از آواز 

آشتی کن با رنگ ، عشق بازی با ساز

دوستم داشته باش ، عطر ها در راهند

دوستت دارم ها ، آه ،چه کوتاهند . !

 

شهریار قنبری

 


چی شده که زندگی افتاده رو دور تند و هیچ کدوم نمی‌فهمیم با این سرعت کجا داریم میریم ؟!

کاش یه کم آروم بگیریم ، یه کم آهسته تر راه بریم و بیشتر ببینیم !

کِیف کنیم از نگاه کردن به همه چیزهای قشنگی که هستن برای دیده شدن !

تمرین کنیم گاهی لاک‌پشت وار حرکت کنیم  ، شاید رسیدم آخر خط مسابقه و متوجه شدیم هیچ خبری نبوده !! 

پ .ن : این همه پروانه کجا بودن تا حالا ؟! 

پ .ن : یادم بمونه ! 

 


گفت : نمیدونم اینجور وقتا چی باید بگم ولی فقط میدونم یاد میگیری کنار بیای .

 

گفتم :

می‌دونی چیه ؟!

غمای این مدلی که واقعا داغ میشن رو قلبت ، نمیرن .

فقط بعد از یه مدت انگار تو با درد و سوزش همیشگی این داغ کنار میای ، بودنش برات طبیعی و همیشگی میشه ! 

 تا وقتی قلبت بزنه اون داغ سرجاش هست ، تو پوست کلف تر میشی و آستانه تحمل دردت بالاتر میره ، همین . ! 


با صدای تو همه‌ی کتاب‌ها خوب‌اند. تو که می‌خوانی‌شان، آن‌طور لم داده به دیوار و من تکیه داده روی سینه‌ی ‌ی تو، جوری که صدایت را از پوستت، از توی بدنت بشنوم. گوشم را بچسبانم بهت و صدایت حتی بم‌تر بشود. پرفورمنس اختصاصی تو برای من، اینطوری که هر جمله را با لحن خودش ادا کنی و من چشم‌هام بسته باشد، دستت لای موها و روی شقیقه‌ام تکان‌ بخورد و برای من بخوانی « تو بعدا مرا پیدا خواهی‌ کرد، مگر نه؟! پیدایم خواهی کرد؟! » میرا / کریستوفر فرانک

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

توصیه برای مشتری آموزشگاه رانندگی توحید برایم کمی خنده سوغاتی بیاور آقای پکیج زوم مگ اینجا همه چی هست آرایشگری